❤️ ملت عشق ❤️



اینکه یه آقا ،بخواد مردسالارباشه 

قابل تحمل نیست اصلا!


 اما
دور ازذهن نیست. 

هم زمان بااینکه قابل تحمل نیست،حال ادم بدمیشه ازاین وضعیت ،  قابل تصور تره 

چون


میتونه مربوط باشه به تربیت خانوادگیش 

یا در خوشبینانه ترین حالت 

میتونه مربوط باشه به 

شرایط فرهنگی جامعه 

 

وحتی  میتونه مربوط باشه به قسمتی درناخودآگاهش ،

 

 اون قسمتی که اون دوتا عامل قبل دراون بی تاثیر نبوده وازاون دوتاعامل تاثیر پذیرفته

 


شایدبخشیش ارادی، بخشیش غیرارادی ،بوده 


حتی شاید بخش ارادی اون بخش غیر ارادی رو تشدید کرده! بنابراین خودش خیلی مقصره!
خیلی مقصره
این تعدد 
خانواده
جامعه
وناخوداگاهش
نمیتونه چیزی ازجرمش کم کنه که باعقاید قرون وسطی زندگی کنه!

 

 


اماوقتی یه خانم مرد سالارباشه.

حال ادم بهم میخوره!

حال من که بهم میخوره!

این سطح از پذیرش حال ادمو بدمیکنه

چون باعث میشه اون خانمایی که قراره انرژی خرج کنن  بااین تابوها بجنگن بلکه بتونن شرایط رویه کمی تغییر بدن خیلی بیشتر ناامید بشن
خستگی بمونه روتنشون
چون اون انرژی که باید واسه آگاهی خودی باید خرج بشه خیلی بیشتره .

خیلی هم دردناک تره.

 

یه دفعه سر برگردونن ببینن
ازخودی داریم میخوریم!

 


یه دفعه سربرگردونن ببینن خودیا دارن امتیاز میدن!


خودیایی که تو دردما شریک بودن،خودیایی که اگه خودشون بیشترازما بهشون ظلم نشده باشه،کم تر ظلم نشده ،خودیایی که خودشون باید همدرد باشن

 

اینجورادم سرگردون میشه که انرژیش واسه جنگیدن وگرفتن حقش روصرف اون کسایی کنه که تحت تاثیرناخوداگاه خودشونن!

یا اون انرژی رو صرف خودیایی کنه که تحت تاثیر ناخودآگاهه یه عده دیگن!(چقدرسخت تره)

 

مثل اینکه یه خودی از یه موضوعی منقلب بشه
تحت تاثیر ذهنیت وناخوداگاهی باشه که بهش تحمیل شده
طوری که هم زمان درعمل طور دیگه ای رفتارکنه حتی

خودیایی که حالا تسلیم شدن و به پذیرش اون سه تاعامل هم زمان باهم رسیدن
یعنی هم خانواده مردسالار هم جامعه مرد سالار وهم ناخوداگاهی که تحت تاثیر این دوتاعامل قبل بوده

این یعنی فاجعه!


حالا این خودیا هم گاهی خودشون به صورت ارادی زیر بار اون سه تاعامل میرن باانتخاب  خودشون
واگاهی کامل
 وهوشیاری مطلق
 وکاملا ارادی
 وپذیرش تمام ومطلق ،

که دراین صورت جرمشون خیلی سنگینه وهیچ امیدی نیست

چون تنها هدفشون اینه که  امتیازمیدن ،تایید بگیرن،هرچی بیشترامتیازبدن ،بیشترتاییدمیگیرن،
 هرچی پذیرش  ناحق وافراطی بالاتر داشته باشن محجوب تر،
هرچی تسلیم تر نجیب تر،هرچی بیشتر ازحق خودشون بگذرن بیشتر عاقل به نظرمیرسن! خلاصه که مجموعه این  پکیجای تایید نتیجه هیچ چیزی جز (آ)رام بودن زننده ی تحمیلی  نیست!

حالا اینکه این پذیرش چه جوری تعریف بشه،وتحت تاثیر اون غول ناخودآگاه باشه

هم دنیایی از کلمات میطلبه واسه صحبت


چون پذیرفتن که جنس دومن ،جزو املاکن (مثل قدیماکه به خانمامیگفتن منزل !)، که تحت سرپرستین که از خودشون اختیاری ندارن!

 

گاهی  هم

  خودیا به صورت غیر ارادی،غیرهوشمند ،بدون اینکه عمدی درکار باشه دچار این وضعیت میشن یعنی درواقع خودشون متوجه نیستن اماتحت تاثیر موضوعایی که بهشون تحمیل شده رفتارمیکنن


درسته بازم این حالت از تقصیرشون کم میکنه ، خیلی هم اپیدمی تره!
امابازجای امیدواری هست!

 

اما بازم تحت تاثیرهمچین شرایطی

 این تایید طلبا ،این تحت تاثیرا  

(واسه ما احتمالا (ورپریده ها وسرکشا) )

که حقمونو میخوایم

(بله ،بله ،فقط حقمون)


 بارن
نه یار!

 

 

 

 

(Parinaznevesht1)


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اهلِ یقین دانلود حل مسائل تحقیق در عملیات 1 عادل آذر مطالب ثبت اختراع لیست آدرس و تلفن پزشکان متخصص shadow آخوند کرمانی وبلاگ رسمی مهدی جاویدپور روانشناسی بالینی کودک و نوجوان آشپزخانه مایسا